آی با کلاه در کتابفروشیها /پوریا عالمی با مجموعه کتابهای «تقدیم به زبان فارسی» به ادبیات کودک آمد
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۶۱۲۷۴
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در این نشست که با اجرای پوریا سوری- شاعر، منتقد و روزنامهنگارـ همراه بود پوریا عالمی از تغییر فضای حرفهای خود به قصهنویسی و فعالیت در حوزه کودک خبر داد. او فاصله میان کودکان و فرهنگ و زبان فارسی را نخستین جرقههای نگارش این مجموعه کتاب دانست و عنوان کرد:« با توجه به اینکه زبان مادری به مثابهی ستون خیمهی هر فرهنگی تعریف میشود و فرهنگها بدون زبان مادریشان امکانی برای انتقال به آینده ندارندُ، من به عنوان یک نویسنده احساس کردم باید کاری کنم و پلی بین کودکان و زبان ایجاد کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حالا اگر با جانبخشی به حروف فارسی برای بچهها قصهگویی کنیم و این داستانها با تصویرپردازی درست اتفاق بیفتد اینجاست که بچهها با حروف ارتباط میگیرند و به محض دیدن تصویرسازیها، به دنبال حروف فارسی میگردند. این موضوع به خیالپردازی و پرورش خلاقیت کودکان هم کمک بسیاری خواهد کرد.»
مرضیه برومند- کارگردان- نخستین سخنران این مراسم بود که فراگیر شدن موضوع کتابخوانی در میان همه اقشار را یک موضوع جدی دانست و از تجربه تولید مجموعه «کتابفروشی هدهد» گفت: «زمانی که این سریال را به منظور ترویج کتابخوانی میساختم سعی کردم رنگ و لعاب ماجرا شیرین و فضا شوخطبعانه باشد و توجه مردم را به کتابخوانی -حتی در حد کتاب آشپزی- جلب کند.»
او ادامه داد: «ما در جزیرههای جدا از هم زندگی میکنیم و این زبان و ادبیات فارسیُ است که ما را به هم نزدیک میکند. ما از معدود فرهنگهایی هستیم که با ادبیات هزارسالهمان همچنان ارتباط داریم و این مهم است که این رابطه را حفظ کنیم، قدرش را بدانیم و حواسمان به غلط نویسی رواجیافته در نگارشهای روزمرهمان باشد.»
شهرام اقبالزاده، نویسنده و منتقد ادبیات کودک از دیگر میهمانان این مراسم بود. او زبان را راه انتقال مفاهیم بیان کرد:« برای اینکه ذهن خلاق شود سه نکته بسیار مهم هستند: عاطفه، زبان، خیال یا تخیل. حال زبان «کودک» را شناختن و برای او داستان نوشتن بسیار ارزشمند است. این روزها دل کودک و نوجوانان ما شاد نیست؛ به حفاظ نیاز دارد و این حفاظ، شعر و قصه کودک است.»
او زبان را پایهی مفهومسازی، فلسفه و جامعهشناسی امروز جامعه دانست و گفت: «جامعه امروز دچار گسست فرهنگی شده و تخریب زبان، پیامد آن است. در جامعهشناسی و فلسفه امروز ذهن کودکمدار بسیار مهم است. چرا که ذهن کودک آماده تغذیه گرفتن است و در این مسیر اگر ما از کودکی عواطف بچه را به سامان کردیم، زبان را برای استدلال و منطق به کار گرفتیم باید بدانیم که آجرهای زبان، همین الفبا هستند.»
فریدون مجلسی نویسنده و مترجم و دیپلمات پیشین ضمن حضور در این مراسم به قدرنادیدگی زبان فارسی اشاره کرد و گفت:« ما زبان فارسی را قدر نمیدانیم چون مدام با آن زندگی میکنیم. زمانی متوجه اهمیتش میشویم که با زبانهای دیگری که با آنها مواجه میشویم قیاسش کنیم. آن زمان است که امتیازهایی را در این زبان میبینیم که سر بقای ۱۱۰۰ زبان فارسی است. مزیت زبان فارسی این است که نثر ندارد. بعد از نوشتن متن میبایست وزن جمله را دوباره مرور کنیم و در کمتر زبانی به این بخش توجه میشود.» وی همچنین استفاده از کلمات عربی در زبان فارسی را مجاز دانست و افزود:« کلمه مثل انسان است؛ وقتی رفت و در جامعهای جا افتاد، حق آن است که تابعیت آن زبان به او اهدا شود نه آنکه نفیش کنیم.»
ساعد مشکی، گرافیست، نیز از اهمیت ایجاد رابطه بین زبان فارسی و فرمهای شکلی آن و مشکلات اجرایی آن صحبت کرد.
دکتر سیما ذوالفقاری، پژوهشگر و استاد زبان فارسی دانشگاه لایدن هلند یکی دیگر از حاضران این مراسم بود. او «نبود مواد آموزشی» را یکی از مشکلات جدی در مسیر آموزش زبان فارسی مطرح کرد: « ما هنوز یک کتاب گرامر استاندارد برای آموزش زبان نداریم. به لحاظ علمی هنوز تفکیک زبان گفتاری و نوشتاری صورت نگرفته و این لطمه خیلی جدی به حوزه آموزش ما میرساند.»
پایانبخش این مراسم پخش نسخه انیمیت شده داستان «ه آخر تنها» همراه با کتابخوانی نویسنده بود که عالمی آن را به تمام کودکان تنها و کودکی خود تقدیم کرد.
کتابهای «آی با کلاه»، «داستان ه آخر تنها» و «داستان دو روباه که در الفبای فارسی زندگی میکنند» سه جلد نخست از مجموعه هفت جلدی «تقدیم به زبان فارسی» به قلم پوریا عالمی و تصویرسازی مجتبی حیدرپناه هستند که به همت نشر گاندو و موسسه آی قصه منتشر شده و از سوی یونسکو مورد تقدیر و تایید واقع شدهاند.
245245
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سینمای ایران ادبیات ایران ادبیات کودک و نوجوان زبان فارسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۶۱۲۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابهایی که اگر فیلم شوند، پرفروش میشوند
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شدهای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، میشناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتابهای متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی میتوان این کتابها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه میخوانیم:
خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی میتواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟
ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوانها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیتها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانمهایی که مشکلات و مسائل زندگی شان تقریباً شبیه آنها است، کمک میکند. کلاً قصه گویی ما ایرانیها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئلهای پیشآمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم میتوانی همان راه را بروی و موفق شوی.
الگویی برای زنان امروز
زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمیداند که دقیقاً از خودش چه میخواهد. دلش میخواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش میخواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش میخواهد یک مانکن باشد ... نمیداند چه میخواهد و به همین دلیل هر دری را میزند تا ببیند کدام یک از این جنبهها میتواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آنها از این جهت که این راه را نشان میدهد و الگویی میشود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.
کیفیت کتابهای منتشر شده در این زمینه چگونه است؟
آن چنان نیست که انتظار میرود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژهها و زندگیهایی که بازتاب داده میشود، کتابها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش میروند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق میکنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقتهایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتابهای این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانوادهها باعث میشود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش میخواهد بنویسد همین منجر میشود به کتابسازی.
حجم کار زیاد است و همه دلشان میخواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کردهاند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همینها دست به دست هم میدهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.
ضربه به ادبیات پایداری و کتابهایی که طعم و نمک ندارند
این کتاب سازیها چه آسیبی میزنند و در مقابل چه کار باید کرد؟
دلم میخواهد به نهادها و ارگانهای مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزهی ادبیات و بحثهای رسانهای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهادها و ارگانها و سازمانهایی خوردیم که دلشان میخواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتابها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتابها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب میزنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتابهای حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رستههای نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیهی نهادها و ارگانها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...
این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بیروح هستند و طعم و نمک ندارند.
نظرتان درباره جایزهها چیست؟
جایزهها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسندههاست اما عملاً جایزهها برای کتابهای سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب مینویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ میکنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!
این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسندههایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمیگیرد.
اعتبار جوایز به آثاری است که بر میگزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشتهاند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح میدهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.
یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگانها هیچ نیازی نیست؟
این حمایتها و احساس تکلیفهای نادرست باعث شده ما با لشکری از آدمها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بیدر و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا میسوزد و احساس میکنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمیشناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر میکنند نویسنده شدهاند. نویسندهای که رمان نخوانده و ادبیات و سبکها و اصلاً جریانات ادبی را نمیشناسد، چطور میتواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟
قلمهایی که نیاز به رشد دارند
این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمیشود. اما این اتفاق دارد میافتد و کرور کرور از این مدل آدمها میآیند و کتاب مینویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح میشوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمیشود. این درد هم دامنگیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسندهها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمانهای خوانده شدهشان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!
طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه میکنند نباید منتظر کتابهای مانا و تأثیر گذار باشیم.
مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتابهای ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتابها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟
این را باید از کارگردانها و سینماگران و تهیه کنندهها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و میتوانند سرمایهشان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلمهایی که ساخته میشود استقبال میکنند.
چه طور میتوان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟
سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمیداند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهمتر است. کتابهای خوب دفاع مقدس کارهای آمادهای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنههای نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتابها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژهها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخشاش شاید بحث همین رسانهها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکردهاند تا گفتوگویی بین نویسنده و فیلمنامهنویس یا تهیهکننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیهکننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفتوگویی بین این دو گروه برقرار نمیشود.
به هر حال برای بسیاری از کارگردانها و تهیه کنندهها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتابهای دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان میتوانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلمهای خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگهای خلاقانه و با صحنه پردازیهای فکر شده توانستهاند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.
انتهای پیام/